نویسنده خانم برومند و خانم دادیان
تاریخ ارسال پنج شنبه 8 خرداد 1400
در ساعت 16:5
«دخترِ شینا» پیش و بیش از آنکه خاطراتِ همسرِ یک فرماندهی شهیدِ سالهای جنگ باشد، منظومهی تکاملِ انسان است. اینکه چگونه درد و رنج، پوستهی اولیه انسان را شکسته و او را در مسیر رشد و قد کشیدن قرار میدهد. قدمخیر کنعان محمدی، دختر نوجوان و روستازادهای که به تعبیر خودش، بهخاطر مدرسه نرفتن، حتی سواد نداشت تا عقدنامه را امضا کند، آرامآرام بههمراه شوهر کارگرِ سیمانکارَش (که برای کار از یکی از روستاهای اطراف همدان راهی تهران میشد) در زمان جاری میشود و در جریان مسائل مربوط به امام و انقلاب قرار میگیرد. صمد، شوهرِ کارگر او، حالا بعد از انقلاب حرفهای دیگری میزند. آدم جدیدی شده است. انگار بزرگتر شده است: «در درگیری با منافقان مجروح شده و دکتر به او دو ماه استراحت داده بود. اغلب کنارش بودم. گفتم بیا قید شهر را بزنیدم و برگردیم روستایمان قایش! بدون اینکه فکر کند، گفت نه... نه... اصلاً حرفش را هم نزن. من سربازِ امامم. قول دادهام سربازِ امام بمانم. نباید توی رختخواب بخوابم. نمیدانی این روزها چقدر زجر میکشم.»
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها:
دختر شینا,
جنگ,
ایران و عراق,
hdvhk,
;jhfohki,
lxhgui,